همسفر سعیده در این دلنوشته میگوید: صدای گفتگویی مرا به خود آورد،التماس میکند در شعبه بپذیریمش اما چه کنم؟ جای کافی برای پذیرش تازه وارد نداریم. بغض، سراسر وجودم را گرفت تمام دغدغه ام شده بود سرپناهی برای فرزندان استاد معین. |
همسفر سعیده در این دلنوشته میگوید: صدای گفتگویی مرا به خود آورد،التماس میکند در شعبه بپذیریمش اما چه کنم؟ جای کافی برای پذیرش تازه وارد نداریم. بغض، سراسر وجودم را گرفت تمام دغدغه ام شده بود سرپناهی برای فرزندان استاد معین. |
درباره این سایت