همه ما گویی درحال بازی کردن هستیم و آنقدر سرگرم بازی میشویم که حتی خودمان هم متوجه نیستیم که چه میکنیم!
مثلا من با خودم میگویم اگر فلان چیز را داشتم همه چیز عالی میشد اصلا هم به این توجه نمیکنم که آن چیزی که قرار است توی زندگی من بیاید کلی دردسر و مشکل هم همراه خود می آورد. دردهای زندگی تمومی ندارند!
حتی غول چراغ جادو هم خسته میشود، چون هرچیزی به من بدهد چند ساعت بعد آن چیز دیگری میخوام، پس چه طور خودم خسته نمیشوم و متوجه این بازی نیستم و همیشه از وضعیتم ناراضی هستم و همین نیتی و عدم رسیدن به خواسته ها خیلی وقت ها مرا ناامید میکند.
درباره این سایت