"از کجا تا به کجا"
مینویسم اینک شعری با یاد خدا شعر این هفته من ازکجا تا به کجا
بیست سال زندگیم به چه سان زود گذشت به مثال گذر و تندی رودگذشت
بهترین ثانیه ها در کنار یارم یار خوبم، با او خاطراتی دارم
لحظه های شیرین، زودتر شد سپری آن زمان که حق داد به من و او ،دختری
دخترم شد آنروز عشق و امید پدر همدم و دلسوز و غمگزار مادر
زندگی جاری بود با همه خوبیها بهترین تفریحات ،لحظه ها،ثانیه ها
ناگه افیون سیاه، سایه سار ما شد دختر خوب پدر، غصه دار ما شد
حال باید راهی"چاره ای پیدا کرد راه درمانی را لاجرم پیدا کرد
کنگره پیدا شد ناگهان بر سر راه دست ما را بگرفت بیرون آورد ز چاه
ما کجا بوده ایم؟ برته چاه سیاه! بعد آن رنج و بلا، اکنون در این جایگاه
نور حق را دیدیم با وجود و احساس میکنیم هر لحظه ،سجده و شکر و سپاس
حال با خدمت خود حال خوبی دارم با صبوری و گذشت یار خوبی دارم
کمک کنگره هرگز نرود از هوشم چونکه با جام طلای کنگره مدهوشم
شعری ازکمک راهنما همسفر اعظم (لژیون خانم بهار)
تهیه و تنظیم: همسفرلیلا
درباره این سایت