شعری در وصف کنگره ۶۰
محرم یك راز شدم
شكرِ خدا دوباره آغاز شدم
سری به از سران پیش
رهی به از رهان پیش
گمان كنم كه جان دهم
گر كه به جز شفا روم
مرهم جان كجا دهم
راه شفای خویش را
این كه منم صدا شده
از غم جان رها شده
رفته به سوی خویشتن
درد مرا دوا كه كرد ؟
هر كه مرا دعا كه كرد
شكرِ خدا دوباره آغاز شدم
سری به از سران پیش
رهی به از رهان پیش
گمان كنم كه جان دهم
گر كه به جز شفا روم
مرهم جان كجا دهم
راه شفای خویش را
این كه منم صدا شده
از غم جان رها شده
رفته به سوی خویشتن
درد مرا دوا كه كرد ؟
هر كه مرا دعا كه كرد
شاعر:همسفر بهارک (لژیون سوم)
تنظیم: همسفر لیلا
كه ,همسفر ,جان ,شعری ,دهم ,مرا ,به از ,شعری در ,همسفر بهارک ,در وصف ,وصف کنگره
درباره این سایت