در میان سردی دستان من
نور،را معنا كرده ای
نور،را معنا كرده ای
مانده بودم در میان صد دلی های عبث
راه را زیبا كرده ای
جانی دوباره داده ای
افتاده حالی، چون مرا
افتاده حالی، چون مرا
تو زمستان مرا
چون بهاری ، تازه و نو كرده ای
تو جهان خالی و تار مرا
پُر زِ گوهر، پُر زِ رویا كرده ای
رهنمای هر چه خوبیست!
آتشم سرد كردی
در بهشت لایزالی اینچنین
مَاٌمَنِ امنی برایم ساختی
از دل طوفان سخت زندگی
ساحل امنی برایم ساختی
شاعر: همسفر بهارک (لژیون سوم)
تهیه و تنظیم همسفر لیلا
كرده ,امنی ,برایم ,همسفر ,بهارک ,میان ,امنی برایم ,در میان ,همسفر بهارک ,كردیدر بهشت ,سرد كردیدر
درباره این سایت