شعر " عشق ناب"
هاج و واج آمدم و توشدی استادم تو به من خندیدی ، من به تو دل دادم
بذر عشق و امید ، در دلم بنشاندی دادی با عشق آبش ، تو به من جان دادی
نور عشق و امید در دلم جای نداشت کینه و ظلمت و غم ، جای خوبی را داشت
تو به من میگفتی، باید از خود گذری تا به عشق ناب قدرت حق برسی
اگر فرمان ببری از من راهنما با صبوری و گذشت میرسی تا به خدا
گر جهانبینی تو، کم کم کامل بشود صفت قبلی تو ، متغیر بشود
گر تو محکم بکنی، باور و ایمانت پاک و پاکیزه شود، صور پنهانت
کمک کن تا من ، به خود خود برسم با صبوری و گذشت به تعادل برسم
تا که دنیا ، دنیاست، من به تو مدیونم دستت و میبوسم، قدرتو میدونم
مرتبط با "مسابقه هفته راهنما" شماره 10
شاعر: کمک راهنمای محترم (همسفر اعظم)
تهیه و تنظیم: همسفر لیلا
درباره این سایت